کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



ذکر مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام در کوفه

شاعر : محمود تاری     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : غزل    

مـی‌رونـد آزادگـان قــافـلـه در قــافـلـه            از پـی آن قـافـلـه هـلـهـلـه در هـلـهـلـه

کاروان در اشک و آه روی نی خورشید و ماه            از قفا بر دست و پا سلـسله در سلـسله


یک جهان رنج و بلا تهمت و سنگ جفا            از پـی این کـاروان غـائـله در غـائـله

کودکان خون جگر خسته از رنج سفر            پـای آنـهـا غـرق خـون آبـلـه در آبـلـه

بـاز پیـچـیـده به هم نـالـه‌ها در نـاله‌ها            بر سـر بـازارها فـاصـلـه در فـاصـلـه

بر دل دُخت عـلی می‌زند آتش به جان            هر سخن در هر سخن هر گله در هر گله

در میان کـوفیان خطبۀ زینب چه کرد            کـز بـیـان آن فــتـاد ولـولـه در ولـولـه

در اسارت برده آه عندلیب از عندلیب            بال و پر بشکسته‌ها چلچله در چلچـله

«یاسر» از صبر و قرار می‌رسی در نزد یار            باید اینجا داشتن حـوصله در حـوصله

: امتیاز

زبانحال سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام در کوفه

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

در پــردۀ غـــم مـانـده آوای گـلـویـم            زخـمی شده زیـر و بـم نـای گـلـویم

هر چه نَفَس از سینه رفته برنگـشته            بسته شده از بغـض، مجـرای گلویم


معـلـوم شد از این نـفـسهای بُـریده            یحـیـی شده روح مـسیـحـای گـلـویم

خون شفق می‌جوشد از هُرم صدایم            خـورشید می‌سوزد ز گـرمای گلویم

حالا سه روزست این كه من لب تر نكردم            از تشـنگی خـشكـیده رگهای گلویم

از تـارهای صـوتی‌ام چـیزی نمانده            غـارت شـده انـگـار اجـزای گـلـویم

معـراج، آمادهست می‌بـیـنم كه قـاتل            سـر نـیـزه را آورده تا پـای گـلـویـم

: امتیاز

ذکر مصائب شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام در کوفه

شاعر : عاطفه جوشقانیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

داغـی عـمـیـق بـر دل بـاران گذاشتی            ای آن‌که تشـنه سـر به بیـابان گذاشتی

از مال و خانـواده و از جان گذشته‌ای            از مـال و خانـواده و از جـان گذاشتی


باید شنید بر سرت آن شب چه‌ها گذشت            از نیـزه‌ای که سر، به سر آن گذاشتی

خـتـمی بـرای واژۀ انـسـان گـرفـتی و            بر نـی بـنای خـوانـدن قـرآن گـذاشتی

آئـیـنـۀ عــطـوفـت و تـیـغ حـمـاسـه‌ای            ما را در این معـادله حـیران گـذاشتی

مهرت چگونه در دل ما جا گرفته است؟            باغی‌ست این که در دل گلدان گذاشتی

: امتیاز

زبانحال امام زین العابدین علیه‌السلام در کوفه

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آمدم غـوغا کنم با صحبتم این کوفه را            می‌زند بـرهم تـمامِ غـیرتم این کوفه را
ذرّه‌ای سر خم کنم؟ امکان ندارد یا حسین            خانه ویران کرده گویا عزّتم این کوفه را


خطبه‌ای خواندم صدایم مثلِ حیدر پُر طنین            اضطراب انداختم با هیبتم این کوفه را
بی‌حیاها را پشیمان کردم از شور و طَرَب            زلزله ایجاد کرده صولـتم این کوفه را
روی نیزه رفته‌ای قرآن بخوان قاری من            برده در بُهتِ عمیق از حیرتم این کوفه را
صبر را هم ز صبرِ خویشتن کردم خجل            مضمحل کرده‌ست صبر و طاقتم این کوفه را
من عـلیِّ ثـانـی‌ام رزمـنـده‌ای غُـرّنده‌ام            آمدم غـوغا کنم با صحبتم این کوفه را

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

پشتِ دروازه رسیـدم حالتم تغـییر کرد            کوفه بود و بی‌وفایی، غربتم تغییر کرد
خطبه‌ای خواندم فصیح و با صلابت چون علی            لحنِ من انگار که در صحبتم تغییر کرد


زیر و رو کردم تمامِ قلب‌ها را با سخن            این چنین شد که تمامِ هـیبتم تغییر کرد
می‌زدم از دل نوا آخر هـلالِ یک شبه            یک دو روزی می‌شود که عادتم تغییر کرد
آیه‌ای قـرآن بخوان تا که جلا گیرد دلم            در غـیابِ تو ولیکن هـمّـتم تغـییر کرد
تا
نَفَس دارم حمایت می‌کنم از مکـتبت            کاش می‌دیدی چگونه شوکتم تغییر کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛  قمقام ص ۵۱۶؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... با خطبۀ حضرت زینب عزت اهل بیت به رخ اهل کوفه کشیده شد لذا مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید.

روزگـاری بـینِ کـوفـه آبـرویی داشـتم            از نگـاهِ مـردمـانش‌‌ عـزّتم تغـیـیر کرد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛ مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، مقتل تحقیقی ص ۲۶۸، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن، مغایرت با روایت های معتبر است؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ناگهان خولی سرِ پاک حسین بر نیزه زد            چوبۀ محمل زدم سر، صورتم تغییر کرد

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

زینبت در کوفه دارد ماجرای دیگری            آمـدم از کـربـلا به کـربـلای دیـگـری

داغ دل هامان مضاعف گشت در شهر علی            کاش می‌رفتیم جز کوفه به جای دیگری


تا رقیه گـفـت بـابـا داد مـردم شد بلـند            با خودم آورده‌ام نـوحه سـرای دیگری

با علی و یاعلی من کوفه را برهم‌ زدم            ساختم از حالشان حال و هوای دیگری

زادۀ مرجانه را با خـطبه‌ام گردن زدم            پس بخـوان ‌حالا برایم لافـتای دیگری

دست‌بسته دستگیری کرده‌ام از کوفیان            آمـده در کـوفه گـویا مجـتـبای دیگری

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن مطالب، وهن اهل بیت در غالب روضه و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. متأسفانه بعضی از سروده های شعرای گرانقدر علاوه بر اینکه مستند نبوده و کاملاً تحریفی و نشانگر عدم آشنایی آنان با مقاتل معتبر است مغایر با شأن و جایگاه اهل بیت است و گاهاً متاسفانه وهن ائمه محسوب می شود؛ فراموش نکنیم که ما اجازه نداریم به بهانه روضه به اهل بیت توهین کرده و آنان را تحقیر کنیم، این شعر را نیز ما بدین جهت ذکر کرده ایم که شما مراجعین محترم با اینگونه اشعار بسیار ضعیف و تحریفات آن بیشتر آشنا شده و دقت بیشتری مبذول فرمائید، متأسفانه اینگونه اشعار در سایت ها بدون نقد ضعف ها و تحریفات آن درج شده و بعضاً هم مورد استفاده مداحان اهل بیت قرار می گیرد که به نظر ما ظلم به اهل بیت است

عزت پنجاه سالم‌ را نگـاهی خرد کرد            کاش می‌رفتیم جز کوفه به جای دیگری

جان زینب! تو که می‌افتی به من برمی‌خورد            روی چشم من بیا نه زیر پای دیگری!

به لبـاس پـاره‌ام دارند طـعـنه می‌زنند            آشـنــای دیـگـری بـا آشـنـای دیـگـری

آی عــبـاسم بیا این مرد را سیلی بزن            می‌بـرد چـادر نـمازم را برای دیگری

کاش می‌شد نشنوی این جمله من را حسین            خلق می‌خـنـدند بر من با ادای دیگری

بی‌حیای اولی را تا که دورش می‌کـنم            زود می‌آید سـراغـم بی‌حـیای دیگـری

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در زندان کوفه

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

داخـلِ زنـدانِ کـوفه یک نـوایی داشـتم            بهرِ روضه زیرِ لب، یک ته صدایی داشتم
روضه‌خوان من بودم و روضه غروبِ کربلا            بهرِ گریه بی‌امان حال و هوایی داشتم


اُمّ کـلثـوم و ربـابه مسـتـمع‌هـای من‌اند            روضه کوچک بود و من رزقِ بُکایی داشتم
روضۀ درگوشی از آنجا شروع شد جانِ من
            در دلِ محبس عجب بزمِ عزایی داشتم
تا که گفتم تشنه لب لطمه به صورتها زدند            بینِ تـاریکیِ زنـدان‌‌ کـربـلایی داشـتـم
دخترانش هم شدند از
مستمع های عزا            در هـیاهـو حـس و حـالِ آشنایی داشتم
یک ندا آمد: غـریبِ تشنۀ مادر حسین            بینِ این روضه غـمِ خیرالنسایی داشتم

بر سر و سینه زدم ، مدهوش افتادم زمین            آخـر انــدوهِ ذبـیـح بـالـقــفـایـی داشـتـم
کاش می‌مُردم میانِ روضه‌های قتلگاه            در میانِ روضه‌اش حسِّ خدایی داشتم

: امتیاز

ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام در کوفه

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

کـسـی نـداد؛ جـواب ســلام‌هـایـش را            شروع کرده به خـطـبه قیام‌هـایـش را

تـمام مـردم نـامـرد خـویش را کـوفـه            به کوچه ریخـته حـتی غـلام‌هایش را


مسیـر تـنگ، مکـافـات رد شدن دارد            خـدا به خـیـر کـنـد ازدحـام‌هـایـش را

ز کوچه رد شد و گیرم کسی نگاه نکرد            ولی چه کـار کـند پـشت بـام‌هایش را

یکی‌ست نیزه‌نشین و یکی‌ست ناقه‌نشین            بـبـین چگـونه می‌آرنـد امـام‌هـایش را

به این سه ساله بچسبد؛ سکینه می‌افتد            مــراقـبـت کـنـد آخــر کـدام‌هـایـش را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما  پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ لازم به ذکر است که موضوع جشن،  بی احترامی و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید.

کـسـی نـداد؛ جـواب ســلام‌هـایـش را            بـه احــتــرام نــبــردنـد نـام‌هـایـش را

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهر کوفه

شاعر : محمد حسین مدرسی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی            خطبه‌ها خواندی و الحق که تو غوغا کردی

همه گـفتن که حیدر به میان آمده است            دشـمـنان پـدرت را همه رسـوا کـردی


گفتی از حیله و نیرنگ همه کـوردلان            و تو حق را به همان معرکه افشا کردی

لـرزه‌هـا بر بـدن غـاطـبـۀ شـهـر افـتاد            کوفه را صحنه‌ای از محشر کبری کردی

با همان خطبه عجب جنگ نمایان کردی            کـمر هرچه حـرامی تو ز قـد تا کردی

جلوی چشم همه خـنده به رویت کردند            تو به چشم اسرا اشک خود اخفا کردی

کوفیان گریه‌کنان نـادم و شرمنده شدند            مثل یک شیر عرب ولـوله برپا کردی

کمرت خم شد از آن اوج مصیبت بانو            یادی از مادر خود حضرت زهرا کردی

کـوفـه یـادآور مـظـلـومـیت حـیـدر بود            یـاد مظـلـومیت و غـربت مـولا کـردی

من نگویم که چه بر قاری قرآن کردند            ناله و لعن خودت را تو به اعدا کردی

و دریغا که در این کوفه دگر سقا نیست            که تو او را ز حـرم راهی دریا کردی

آخر قـصه تو با غـصۀ خود فهـمـاندی            صبر بر حادثه را بر همه معـنا کردی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید

کـوفـیان خـنده‌کـنان هلهـلـه بـرپا کردن            مثل یک شیر عرب ولـوله برپا کردی

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با برادر در کوفه

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مـقـابـل تو نـشـسـتـم هـلال نـیـمـۀ مـن            به حال من نظرى، نظـرة الرحیمۀ من

ز بی‌قرارى خواهر، سه روز می‌گذرد            از آن دو بوسه آخر سه روز می‌گذرد


دلـم شـكـست تو را روى نـیـزه‌ها دیدم            سه روز می‌گـذرد كه تو را نبـوسـیـدم

زمانه بر دل زینب چقـدر تنگ گرفت            محل بوسه من را چگونه سنگ گرفت؟

همان دو آیه كه خواندى دل مرا خوش كرد            ولى به روى دهان تو سنگ جا خوش كرد

تـو از بـلـنـدى نـیـزه كجـا نـیـفـتـادى؟!            بـه روى دامـن زیـنب چـرا نـیـفـتـادى

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

بار سنگین فراق عشق، پیرت کرده است            صبرت ای روح بصیرت! بی‌نظیرت کرده است

مثـل دریـا بودی اما در مسـیر این سـفر            گریه‌ها بر رأس روی نی کویرت کرده است


در مـیـان وام‌داران ســقـیـفـه  بــاز هــم            خطبه‌هایت ترجمانی از غدیرت کرده است

آه ای سرو سرافرازی که حق در کربلا            همره رأس بریده؛ چون مجیرت کرده است

چیست رمز رؤیت ألّا جمیلای تو؛ چیست؟            رمز زیبایی که دنیا را اسیرت کرده است؟

تشنگی را بُرده‌ای از خاطرت زیرا که؛ آه            اشکهای کودکان از آب سیرت کرده است

نیـنوا با دردهـایش سخت بر زینب نبود            «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مثـل دریـا بودی اما در مسـیر این سـفر            تابش خورشید روی نی کویرت کرده است

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد زیر ا حضرت زینب هیچ گاه سر به زیر نشد بلکه سربلند در این امتحان الهی بود

آه ای سـرو سرافـرازی که روی نیزه‌ها            رقص رأس سربلندی سر به زیرت کرده است

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

خـیزران آمد و بر مهـبط یارب زده شد            تـازیـانـه عـوض گـفـتـن یـا اَب زده شد

اُسکتوا ضربه شد و بر دهن دشمن خورد            مثل آن ضربه که یک روز به مرحب زده شد


روز و شب زینب کبری به اسیری چون رفت            روز از روز بدش آمد و شب، شب زده شد

جـای لـیـلا و ربـاب و هـمـۀ اهـل حـرم            دم به دم عـمـۀ سـادات مـرتـب زده شـد

صـاف بـود آیــنـه‌اش آه ولـی در کـوفـه            داغ بـر آیـنـه از جـنـس مُحـدَّب زده شد

شـد کـبـودی اثـراتـش دو بـرابـر زیـرا؛            ضربه‌ها بیشترش در وسط شب زده شد

زینب آن لحظه به پا خاست و از پا افتاد            خیزران چونکه به پاخاست و بر لب زده شد

آسـمان بـار غـم روضۀ سـر را نـکـشید            قـرعـۀ فـال بـه نـام منِ زیـنـب زده شـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر تغییر داده شد؛ موضوع سنگ جشن و شادی خندیدن و ... در شام بود نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید.

صـاف بـود آیــنـه‌اش آه ولـی در کـوفـه            سنگ بر آیـنه از جـنس مُحـدَّب زده شد

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : نفیسه سادات موسوی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

پس از حسین، جهان بر سرش خراب شده            برای حـفـظ حـرم، زینب انتخـاب شده

ز عصر روز دهم در وداع جانسوزش            به خون تشنه‌لبی، معجرش خضاب شده


کسی که داغ دو فـرزند بر جگـر دارد            نـشـسـته سـنگ صبـورِ دلِ ربـاب شده

چه رفـته بـر دل زینب، کسی نـمی‌داند            دمی کـه وارد مـهـمـانـیِ شــراب شـده

اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر            پُـر از صـدای رسـای ابـوتــراب شـده

هـزار مـرتـبه تا روز آخِـرَت، نـفـرین            به شام و بـزم می و کوفۀ خـراب شده

به صبر عمۀ سادات، شیعه مدیون است            که شرح کرب‌و‌بلا، مانده و کتاب شده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع بوسیدن رگ های بریده تغییر داده شد.

نشاند بوسه به حلق بریده، از آن روو            به خون تشنه‌لبی، معجرش خضاب شده

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهز برادر در کوفه

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

می‌روی نـیـزه‌نـشـیـنم کمی آهسته برو            تا تو را سـیـر بـبـیـنم کمی آهـسته برو

از رد بـوسۀ من نـیـزه‌نـشـین‌ت کـردند            اسب‌ها رد شده و نقـش زمـینت کـردند


من اسـیر تو شدم مهـر تو در سر دارم            لحظه‌ای نیست که چشم از سر تو بردارم

همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی            روی نی دور سر قـافـله می‌چـرخـیدی

من و یک قافله کودک، همه سیلی خورده            خواهـرت آیـنـۀ تـوست، اگـر پـژمـرده

جان نمانـده‌ست حسینم به تنم اما حیف            تا حد مـرگ سـپـر شد بـدنـم اما حـیف

صورت کودک تو سوخت، خجالت زده‌ام            ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده‌ام

خنده‌ای مست به دنبال عذاب آمده است            باز هم حرمله با کاسه‌ای آب آمده است

گله‌ای نیست از این زخم از این تنهایی            ما ندیـدیـم در این مـرحـله جز زیـبایی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع سنگ جشن و شادی خندیدن و ... در شام بود نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ...

از سر نی به من و قافله احسان کردی            صورتت را سپر سنگ نـوازان کردی

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

کوفه را تسخیر کردم با نَفَس‌های علی            در منِ زینب تـجـلّی کـرده آوای عـلی

خطبه‌ای خواندم به لحنِ فاتحِ خیبر سپس            فتح کردم کوفه را با لحنِ گویای عـلی


زین اَب بودم شدم زینت برای دینِ حق            جمع کردم گوهرِ دین را ز دریای علی

کارِ من بیداری بیچارگـانِ کوفی است            ارث‌ها دارم خدا را شکر از نای علی

اسکتوا گفتم همه غرقِ سکوتِ غم شدند            یـافـتـم آمـوزه‌هـایم را ز لـب‌های عـلی

انتـقـامِ خـون سالارم را گرفـتم با کلام            زنده کردم مرده را هستم مسیحای علی

از ندامت شهر شد یک پارچه اندوه و درد            سر فـرود آورد کوفه پای گل‌های علی

عـالـمه” دادم لقب چارم ولّی شیعـیان            با عـقـیـله بودنم گـشتم مـصّـفای عـلـی

سرشکسته نیستم در محضرِ پاکِ حسین            خوار کردم خصم را من با مددهای علی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

سرشکسته نیستم در محضرِ پاکِ حسین            خـوار کردم خـصم را با مددهای علی

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

واردِ کـوفـه شـدم با هـیـبـتی که داشـتم            یـادم آمـد از پـدر بـا عـزّتی که داشـتـم

روزگاری جایگاهی داشتم در بینِ شهر            واردِ کـوفـه شـدم با غـربـتی که داشـتم


دورِ من بودند عباس و حسین و مجتبی            حال وارد می‌شوم با صولتی که داشتم

قامـتم را هیچکـس تا قبلِ عـاشورا ندید            من اسـیـرِ دشـمنـم با عـفـتّـی که داشـتم

رقصِ نیزه می‌کند خولی به پیشِ چشمِ من            سوخـتم بدجـور با این حالـتی که داشتم

خطبه‌ای باید بخـوانم تا همه نادم شوند            خـطبه خواندم با تمامِ قـدرتی که داشتم

لحنِ من لحنِ علی شد صحبتم مثلِ علی            می‌روم از شهر با این رحمتی که داشتم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شده و یا حذف شد، متاسفانه اشعار به گونه ای است که گویی نعوذ بالله دیگر آبرو یا عصمتی برای حضرت باقی نمانده است.

روزگاری آبـرویی داشتم در بـینِ شهر            واردِ کـوفـه شـدم با غـربـتی که داشـتم

جای عباس و حسین حالا سنان و حرمله            وای از نامحرمان! با عصمتی که داشتم

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛  مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن و مغایرت با روایت های معتبر است ؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

می‌زنم سر را به چوبه سر شکستن واجب است            خون ز سر جاری شود با همّتی که داشتم

برداشتی آزاد از خطبۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : عبدالمحسن نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای اهـل کـوفه اشک شـما باد مـسـتدام            بـا ایـن خـیـانـتی که نـمـودیـد بـر امـام

نامـه نـوشـتـه‌اید بیا ای حـسـین و بعـد            شد کـشـتـنش برای شـما بـد ترین مقـام


نـیـزه سـوار شد سـر مـهـمان‌تان چـرا            این است رسم معرفت و مردی و مرام

از لحظه‌ای که اصغـر تـشنه شهید شد            دیگر نمانده خواهش و میلی به هر طعام

در گوش ماست نـالۀ (اُسقونیِ) حـسین            تـرجـیـح می‌دهـیم بـمـانـیـم تـشـنـه‌کـام

چـشـمی نـدیـده سایـۀ ما را ولی کـنون            هـسـتـیم در مـعـابر و در بیـن ازدحـام

با دست بـسته در به درِ کـوچه‌ها شدیم            بـر مـا نـمـوده‌ایـد جــفـا جـای احـتـرام

دیگـر هـمـیـشگی شده اشـک نـگـاه ما            داغ درون سـیـنـۀ مـا شـد عَـلَی الـدَّوام

دل‌های ماست زخمی یک نیم‌روز تلخ            با مـرگ، زخـم سـیـنۀ ما گـیرد الـتـیام

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

نامـه نـوشـتـه‌اید بیا ای حـسـین و بعـد            شد کـشـتـنش برای شـما بهـترین مقـام

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد

خرما و نان به آل علی از چه می‌دهید            نامـردمـان، تـصدّقِ بـر مـا بُـود حـرام

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : عادل حسین قربان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

یک‌تنه در کـربلا غوغا به راه انداخته            تـیغِ بُـرّان است، یا زینب نگـاه انداخته

با کلامش تیغِ حیدر را برون کرد از نیام            دشـمنـش تـسلیم گردیده، سـلاح انداخته


مرتضی انگار دارد خطبه‌خوانی می‌کند            منطقش یک دشت را در اشتباه انداخته

مثلِ طوفان خانۀ تزویر را ویران نمود            مثلِ شیـری لـرزه بر جانِ سپاه انداخته

یک نگاهِ اشکـبار انداخته بر خـیـمه‌گاه            یک نگـاهِ مضطرب بر قـتلگاه انداخته

جـانِ زینب از فـراقِ یـار بر لـب آمـده            در مصیبت چنگ بر رخسارِ ماه انداخته

: امتیاز

مدح و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : ناصر دودانگه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آنـان که مـاه را به سـر نـیـزه‌ها کـنند            بـر خـانـدان وحـی مـدارا کـجـا کـنند

عریان به خاک مانده عزیز ابوتراب            حـقـش نـبـود پـیـکـر او را رها کـنند


خوب است نیزه‌ها که شکستند در تنش            گـاهی نـظـر به مـعـرفت بـوریـا کنند

زشت است اینکه قافلۀ غرق نـور را            با آه و نـالـه هـمـسـفـر اشـقـیـا کـنـنـد

کـربـبلا شـروع غـم آل مصطـفـاست            آل یـزیـد بـا دل زیـنـب چـه‌هـا کـنـند

آورده‌اند تا که به دستان نحـس مست            با خـیـزران حـقوق لبش را ادا کـنـند

وقـتـش رسـیده با جـزع و ناله لااقـل            از زیر دست چوب لبـش را جدا کنند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن مطالب تغییر داده شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آنـان که مـاه را به سـر نـیـزه‌ها کـنند            آیا شود که رحم به شش ماهه‌ها کنند

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه ( ترجمه ای از خطبۀ حضرت)

شاعر : حسین رضائیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

پای بر بال ملائک، گفت: ساکت کوفیان!            دخـتر شیرِ خـدایم؛ گوش بسـپارید: هان!

کوفیان من دُخت زهرا و عـلی‌ام، زیـنبم            سر بیاندازید پائـین! کـور باید چـشمـتان


چشم‌هاتان خشک از باران غم هرگز مباد            غـم بـبارد تا قـیامـت بر شـما از آسـمان

خوب می‌دانـید ما اولاد طاهـائـیم... نه؟            گریه‌هاتان از سرِ شرم است؛ آری ناکسان!

تیغ‌هـاتـان آبـرو نـگـذاشـتـه بـاقی ز جـا            جورتان باشد هم اینک بر سرِ نی‌ها عیان

جان فدای آن کسی که شد دوشنبه غرق خون            خیمه‌هایش گشت غارت، وای از این نامردمان

گرچه این غم روی دوشم طاقتم را تاق کرد            شکرِ حق اما که ما را داد توفـیق جـنان

کـربلا خون بود اما غـیر زیـبایی نـبـود            کربلا دیدار معشوق است و عاشق در میان

هر بلایی کز خـدا آید نشان رحـمتی‌ست            سست کی گردد از این رنج و محن ایمانمان؟

جمعیت مبهوت این بانو؛ نفس‌ها حبس شد            شد سکوت مرگ حاکم بر زمین و بر زمان

عشق تا روز قـیامت وامدار زینب است            عشق تا روز قیامت در مدار زینب است

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه

شاعر : محسن کاویانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

وقـتی بـرای عـشـق انگـشـتـر نمانده            یعـنی که عـباس و عـلی اکبر نمانده

حالا تـویی بـانـو نبـردت فـرق دارد            این بیـشۀ خـونین که بی‌حـیدر نمانده


با خطبه‌ات از جا بکن این قلعه را تا            قـوم یهـودی حس کند خـیـبـر نمانده

طوفان شد و پیچید بانگت بین مردم            آیـا کـسـی با آل پـیـغـمـبـر نـمـانـده؟

جای تعجب نیست بعد از خطبه‌هایت            دنـدان برای صورت یک سر نمانده

یک سر که روی آبـشار گـیـسوانش            جز لخته‌های خون و خاکستر نمانده

امّا تو دریا باش در دشـتی کـویـری            جـز تو برای دین دگـر یـاور نمـانده

حتّی اگر در ذهنتان هر روز و هر شب            جز خـاطـرات آن گـل پـرپـر نمـانده

هر شب شما در خواب هم می‌بینی انگار            چیزی به وصل حنجر و خنجر نمانده

حـالا تـویی بانو نـبـردت فـرق دارد            حالا که عـبـاس و عـلی اکـبر نمانـده

: امتیاز